English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4646 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
batches U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
batch U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
interfaces U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
suite of programs U 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
idem U همان
identic U همان
identical U همان
very U همان
thingummy U همان
same U همان
this same U همان
selfsame U همان
self-same U همان خود
very U همان همین
for that matter <idiom> U به همان علت
i went on the instant U در همان ان رفتم
i went that instant U در همان ان رفتم
equally <adv.> U به همان طریق
one U یکی از همان
instatu quo U در همان حال
accordingly U از همان قرار
self same U همان خود
equally <adv.> U همان مقدار
just as well <adv.> U به همان طریق
of the same kind U از همان نوع
at the very beginning U از همان اولش
it is the same thing U همان است
s.c U همان دعوی
therabout U در همان نزدیکی
of that ilk U دارای همان جا
of that ilk U اهل همان جا
just as well <adv.> U همان مقدار
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
nothing short of U عینا همان
ones U یکی از همان
s.c U همان پرونده
selfsame U درست همان
same U همان کار
that once U همان یک بار
same U همان جور
of even date U دارای همان تاریخ
idem U همان نویسنده در همانجا
it is much the same U تقریبا همان است
even U دارای همان تاریخ
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
one U عین همان یکی
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
ones U عین همان یکی
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
exclusive U آنچه شامل نمیشود
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
used U آنچه جدید نیست
constant U آنچه تغییر نمیکند
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
protective U آنچه حافظت میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
authentic U آنچه درست است
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
lightweights U آنچه سنگین نیست
auxiliaries U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
knowledge U آنچه دانسته است
auxiliary U آنچه کمک میکند
producing U آنچه تولید میکند
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
movable U آنچه قابل حرکت است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
requirements U آنچه مورد نیاز است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
round U آنچه در دایره حرکت میکند
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
approximating U آنچه تقریبا درست است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identities U آنچه کسی یا چیزی است
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
flexible U آنچه قابل تغییر است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
finished U آنچه کامل شده است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Recent search history Forum search
2New Format
1 if there's any justice
1Evolution
1pedal pamping
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1after all
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com